- گرآب بهبهان (گَ)
ده کوچکی است از دهستان طیبی در سرحدی بخش کهگیلویۀ شهرستان بهبهان، در9هزارگزی جنوب باختری قلعه رئیسی. مرکز دهستان و سکنۀ آن 50 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
معنی گرآب بهبهان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(گِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان، واقع در 14هزارگزی شمال خاوری لنده مرکز دهستان و 61هزارگزی خاوری راه شوسۀبهبهان به اهواز. هوای آن معتدل و دارای 120 تن جمعیت است. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات، پشم و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی زنان قالی، قالیچه، جوال و پارچه بافی است. ساکنین از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
(گِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان، واقع در 14هزارگزی شمال ناصری سی سخت و 13هزارگزی باختری راه اتومبیل رو سی سخت به شیراز. منطقه ای کوهستانی و دارای 250 تن جمعیت است. آب آن از رود کیک کیان تأمین میشود. محصول آن غلات، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی آنان قالی، جوال و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ بویراحمد پایین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)